اینکه صرفاً بگوییم روزگار سورئال گونه ای را میگذرانیم، قطعاً حق مطلب را لااقل برای سینمایی ها ادا نمی کند.
اینکه صرفاً بگوییم روزگار سورئال گونه ای را میگذرانیم، قطعاً حق مطلب را لااقل برای سینمایی ها ادا نمی کند. به خصوص آن دسته ای که با دقت جریان بازگشت به کار در دیگر بخش های صنعت سرگرمی و تولیدات فرهنگی را پیگیری میکنند و برای بازگشایی سالن های سینما لحظه شماری میکنند . هر چند که مدت هاست معضل کرونا از سینمای ایران فراتر رفته و به ندرت کشوری مانده است که بازتابی جز تعطیلی از سالنهای سینمایش خارج شود .
با ادامه ی رشد روند همه گیری های کرونا، وحشت از پرده های سینما عبور کرد و و بر هر کسب و کار بزرگ یا کوچکی سایه افکنده است و حتی بازارهای ارز و سهام نیز بی نصیب نگذاشته است. اما نکته ای در این میان وجود دارد که شاید بیانش خالی از فایده نباشد و همان بارقه ی امیدی باشد که دوستداران و فیلمسازان، در این گیر و دار ناامیدی ها و خانه نشینی ها به شدت به آن نیاز دارند و بلکه نفس تازه برای سینمایی باشد که این روزها نفس هایش به شمارش افتاده است.
به هر صورت، امسال را با از دست رفتن یکی از مهمترین فصلهای نمایشی سینمای ایران یا همان اکران نوروزی ازدست دادبم چندین دهه از رکورد شکنی ها در گیشه و تعداد مخاطبان را بو خود دارد شکنی اکران نوروزی دست رفته است وبا وجود اکران آنلاین و نمایش چند فیلم برای اولین بار در قالب سینمای مجازی هر چند که قدم های خوبی برای آینده به حساب می آیند، اما هرگز حال و هوای نوروزی و البته گیشه ی آن را نمیتوانند همراه داشته باشند.
با این همه نکته ای در این میان وجود دارد، که در صورت بهره برداری درست از آن میتوان دردی از دردهای این صنعت نیمه جان دوا کرد.
ابتدا باید گفت حال که دولت ها و بخش های خصوصی مشغول احیای فرآیندهای منجر به تولید خود هستند، نیاز به صرف زمان و انرژی مضاعفی دارند تا بتوانند چرخه ی کاملی از ابتدای برنامه ریزی تولید و استرات« به تدریج بتوانند کل جریان را باز تولید کنند اما سینما با یک یا دو جین فیلم های تر و تازه آماده ی پخش و سیستم توزیعی که میتواند بلافاصله و همزمان تعداد زیادی از این محصولات را در تمامی سالن های سینمای کشور به نمایش در آورد و آن طرف مردمی که اتفاقا در این روزها به خوبی قدر فیلم و صنعت فیلمسازی را به نوعی بازکشف کرده اند . همه ی خانواده ها و خیل عظیمی که از خانه نشینی به سطوح آمده اند و آماده ی سرازیر شدن به سوی مراکز و مجتمعهای تفریحی و سرگرمی های بیرون از خانه های خود هستند. و به عنوان مثال کنسرت یا تئاتری که چه بسا ماهها تمرین و آماده سازی نیاز دارند تا خود را برای ارائه آماده کند، آن هم برای مخاطبی که از فرط تماشای انواع و اقسام محتوای سطح بالا و پایین در این مدت، هر فردش را می توان به نوعی منتقد یا مخاطب حرفه ای به حساب آورد.
با نگاهی به مقاله ی Jim Amos در مجلهی Forbes