اجبار به کارگری کردن صنوف سینما موجب شده ارشاد هرجا که دلش بخواهد متولی سینما باشد و هرجا دلش نخواهد بگوید به سراغ وزارت کار بروید!!/با قوانین و تعاریف کهنه و کلیشهای کارگری نمیتوان اهداف هنر-صنعت سینما را پیش برد!/قانونی شدن سینما باید در قوه مقننه اتفاق بیفتد و نه از طریق کارگری کردن و توسل به قوانین هشتاد سال قبل!!
سینماروزان: اصرار حلقه بالادستی خانه سینما برای کارگری کردن صنوف بدون آن که این کارگری کردن حداقل باعث شود سینماگران بتوانند از تسهیلات ابتدایی کارگران که فیالمثل بیمه بیکاری است برخوردار باشند مدتهاست با انتقادات مختلف روبروست و همچنان هستند صنوفی که دربرابر این کارگری شدن، مقاومت میکنند.
ابوالحسن داوودی کارگردان باتجربه سینما ازجمله سینماگران ایرانی است که کارگری کردن صنوف سینما را زیر سوال برده است.
ابوالحسن داودی با اشاره به دعواهای صنفی در راس خانه سینما و نبود مرجع قدرتمندی که همه از آن تبعیت کنند، به باشگاه خبرنگاران جوان گفت: تحلیلهای مختلفی برای راهکارهای حل این مسئله انجام شده و البته تاکنون اتفاق خاص و تعیین کنندهای نیفتاده است، اما به نظر من نبود قدرتی دلسوز و پیگیر در عرصه مدیریت کلان فرهنگی مشکل اصلی است. براساس تجربه شخصی ام در سه دهه فعالیت صنفی، به جد بر این باور هستم که زمینه و ریشه این نوع برخوردها قبل از هر دلیل دیگر به این ربط پیدا میکند که در میان صاحبان قدرت سیاسی، دولتی و مدیران صنفی هم هر کسی قصد دارد با نگاه و تحلیل شخصی کارهایش را پیش ببرد.
او افزود: به نظر من اینکه چرا صنف تاکنون موفق نشده قواعد اصلی و سازمانی اش را با شکل فراگیر قانونی و قاعدهمند پیش ببرد، قبل از هر عامل دیگر به علت نبود متولی و یا متولیان دلسوز با نگاه فرهنگی کلان و درازمدت و رفتار و عملکردی پدرانه است. این فرد یا افراد باید زاویه دید سیاسی، عقیدتی و ایدئولوژیک نداشته باشند و مقتدر عمل کنند تا همه اهالی سینما خود را در منافع صنفی این تصمیم گیریها سهیم بدانند.
این کارگردان بیان کرد: همه نظامهای صنفی در دنیا یک ساز و کار و نظم و تعریف تخصصی قانونی دارند، اما سینمای ما بعد از شکل گیری دوباره اش بعد از انقلاب، بحث و مسئله اصلی همواره این بوده که نزدیکترین متولی قانونی که بتواند ارتباطش را با قانون گذارهای کلان کشوری یا همان قوه مقننه، به درستی در راستای اهداف و تعاریف تخصصی این «هنر-صنعت» پیش ببرد، یا وجود ندارد و یا اگر هست حاضر نیست مداخله و همراهی پدرانه و مسئولانهای انجام دهد. در نتیجه زمانی که چالش مدیران صنفی و دولتی شدت گرفت و به تعطیلی و قفل و لاک و مهر خانه سینما انجامید، مدیران بعد از بازگشایی مجبور شدند از سر ناچاری و برای یافتن محمل قانونی به وزیری در وزارتخانهای دیگرمتوسل شوند که اصلیترین مشخصهاش این است که البته سینما را دوست داشت، اما تعاریف مناسب و بهروز و تخصصی برای مسیر قانونی شدن این حرفه بسیط و مرکب و پیچیده را در وزارتخانه اش نداشت؛ بنابراین قابل تصور بود که در این مسیر و با قوانین و تعاریف کهنه و کلیشهای کارگری نمیتوان اهداف هنر- صنعت سینما را در درازمدت پیش برد، در نتیجه وزیر هم که عوض میشود، چون حرفه ما را فاقد تعریف تخصصی و فراگیری برای ضرورت حضور این حرفه در وزارتخانه اش میبیند، طبعا اصل این حضور هم برایش سوال میشود!، بدین ترتیب سینما وارد چرخه معیوبی میشود که در آن قبل از اینکه این حرفه تعریفهای تخصصی خودش را در سیر قانونی شدن داشته باشد و بتواند بر اساس آن – و نه بر مبنای دید سیاسی یا ایدئولوژیک و سلیقهای – رده بندی شود و اهداف درازمدتش را عملی کند، از مسیر اصلی دور میافتد.
داودی عنوان کرد: براساس تجربه دورههای مختلف و ضرورت همراهی حرفهای در میان سینما و دولت، به نظر میرسید نزدیکترین جایی که وجود دارد و هم قادر است و هم وظیفه دارد بین تبیین قانونی حرفه سینما و قوه مقننه رابط صحیحی گردد، وزارت ارشاد است که البته در تمام این سه دهه گذشته که خودم هم در عرصه مسئولیت صنفی شاهد بودم هیچ گونه ارادهای در این زمینه وجود نداشت و هیچ مدیر، مسئول و معاون سینمایی و شورای عالی فرهنگ و یا وزیر ارشادی، نخواست وارد این عرصه شود و از وظیفهای که دارد برای حل معضل قانونی شدن این حرفه پیچیده و چند وجهی و مطرح کردن مسیر آینده، به شکل تعریف تخصصی، با لایحه و یا مشخص شدن ردیف بودجه بهره ببرد و در کل شکل و تعریف قانونی درست و فراگیری را که باید از آن صورت بگیرد را در مرجع اصلی قانون گذاری مطرح کند و یکبار برای همیشه این پرونده را به درستی ببندد.
این کارگردان گفت: طبعا چنین کاری باید در قوه مقننه اتفاق میافتاد نه اینکه با تعاریف کارگری مربوط به هشتاد سال پیش و همراه با دیگر صنوف کارگری، حرفه سینما را تعریف کنیم خیلی از دوستان تحلیل کردند که کار، کار است و البته درست است، چون کارگری حرفهای مقدس است و همه ما به آن افتخار میکنیم و خودمان نیز کارگریم، اما مانع از این نمیشود که تعریف درستی از حرفه مان داشته باشیم و یا نمیشود که بخواهید شعارهای مارکسیستی و حزب تودهای بدهید و از آنطرف در عمل فقط به نفع روسا و محافل کار کنید، طبعا این مسیر دردی از این حرفه را دوا نمیکند چراکه سینما یکی از گستردهترین حرفههای جهان است، بنابراین تعریفش با تعاریف خشک و آن چیزهایی که در وزارت کار وجود دارد، همخوانی ندارد و این معضل بزرگ این حرفه است. از سویی هم وزارت ارشاد خودش را متولی اینداستان نمیداند و البته الان هم که برخی از صنوف در وزارت کار ثبت شده اند، این بهانه برای ارشادیها فراهم شده، جایی که دلشان بخواهد خودشان را متولی فرهنگ بدانند و آن جایی که واقعا لازم است بیایند آستین بالا بزنند و به اهالی سینما کمک کنند، میگویند در وزارت کار ثبت شده اید و میتوانید آن جا بروید و مسائلتان را حل کنید!
او ادامه داد: مجموع این عارضه باعث شده اهالی سینما چه آنهایی که آگاهانه و بر اساس منافع حرفهای خودشان پیش میروند و چه افرادی که از سرناچاری دنبال کننده هستند احساس بی پناهی کنند و هر کسی که آمده با زاویه نگاه و اهداف و گاهی احتمالاً-منفعت – خودش پیش رفته است.
داودی گفت: اگر بخواهیم یکدیگر را محکوم کنیم و به دنبال تلافی کردن باشیم به نتیجهای نمیرسیم چنانچه بیش از سی سال است در این تنازع بجایی نرسیدیم و اگر به شکل ریشهای به این دعواها رسیدگی نکنیم و شرایط و همکاری دلسوزانه و واسطه گری درست که بر اساس وظیفه از جانب جریان فرهنگی دولت است، فراهم نشود مشکلات ادامه دار میماند و حل نشدنی خواهد بود.