انتظامی معتقد است: در يکي، دو سال گذشته گردش مالي سينماي ايران جهش پيدا کرده و اين مسئله اميدوارکننده است. ما بايد از علاقهمندان به سرمايهگذاري در سينما حمايت کنيم و آنها را نتارانيم. این موضع به ظاهر شیک و تکراری شاید تا چند سال پیش تنها یک موضع ساده و اظهار نظر مدیریتی قلمداد می شد.
پنجشنبهشب، حسين انتظامي، سرپرست سازمان سينمايي کشور، با حضور در برنامه «شهرفرنگ»، ضمن تشريح ديدگاههاي خود در حوزه سينما، دست روي موضوعي گذاشت که اتفاقا همين روزها، بحث داغ محافل فرهنگي و هنري است. او در اين برنامه گفت: «در يکي، دو سال گذشته گردش مالي سينماي ايران جهش پيدا کرده و اين مسئله اميدوارکننده است. ما بايد از علاقهمندان به سرمايهگذاري در سينما حمايت کنيم و آنها را نتارانيم».
اين موضع به ظاهر معمولي، شيک و تکراري شايد تا چندسال پيش تنها يک موضع ساده و اظهارنظر «مديريتي» قلمداد ميشد، ولي اين روزها با ورود پولهاي کثيف به سينما از يکسو و سرمايهگذاريهايي که صرفا روي انواع فيلمهاي مبتذل صورت ميگيرد از سوي ديگر، اين سخنان را واجد اهميت و فراتر از يک موضعگيري صرف ميکند.
موضوع ساده و درعينحال پيچيده است: در روزگاري که «جريان مسلط در سينما» تنهاوتنها با اتکا به «پول» توانسته است به آساني و بدون کوچکترين محدوديتي، جريان فرهنگي کشور را در دست بگيرد، سخن از حمايت از سرمايهگذاران در سينما تنها چراغسبزي است به آناني که با اين جريان همراهاند و سينماي ايران را هر روز «مبتذلتر» و «کممايهتر» از روز قبل از آن ميکنند. آنقدر مظاهر ابتذال در گستره فرهنگ و هنر عيان و رسمي است که ديگر کسي به مبتذلشدن آن دقت نميکند؛ انگار که مبتذلبودن بخشي از حيات فرهنگي و هنري ايران است. استثناها را اگر کنار بگذاريم، جريان مسلط آنقدر حرفهاي و تميز سينماها را فتح کرده که به نظر نميرسد به اين زوديها سينماي جدي و هنري ايران بتواند راهي به مخاطب بدنه پيدا کند. در چنين شرايطي، برخي سرمايهگذاران که پولهاي بهاصطلاح کثيف را بهعنوان پشتوانه در اختيار دارند، با مشاهده چنين وضعيتي، بخشي از سرمايه خود را به سينما آورده و خيلي زود سري در ميان سرها درآوردهاند، تنها با اتکا به پول، «تهيهکننده» شدهاند و هر روز با يکي از سلبريتيها دمخور. اينها که تا پيش از اين تنها با «سرمايهگذاراني» از جنس خود عکس يادگاري ميگرفتند، خيلي زود جا پاي اهالي شريف توليد سينما گذاشتند و شدند تصميمگيران سينماي ايران. ديگر اينان و سليقه اينان بود که جريان سينماي ايران را تشکيل ميداد و نتيجه هم شد آنچه اين روزها بر پرده سينماها نمايان است. خردهاي هم البته به مخاطب نميتوان گرفت، وقتي جريان مسلط براي يک سبک فيلمسازي پول خرج ميکند و همهچيز را از آن خود ميکند، ديگر نميتوان گفت «سينماست ديگر! وقتي فيلمي ميفروشد، يعني آن جريان موفق بوده است و مخاطب دارد». در پاسخ به اينان بايد گفت که چه شد که مردم اينگونه شدند؟ آيا روي جريان جدي سينماي ايران هم مانند جريان مبتذل آن سرمايهگذاري شد که حال پيروزمندانه از مخاطبداشتن اين آثار سخن ميگوييد؟ آيا اساسا راه جايگزيني براي مردم گذاشتهايم يا چشمها و گوشها را از توليداتي اينچنين پر کردهايم؟ همه اين ماجرا را بگذاريد کنار اخباري که از فسادهاي کلان برخي دستگاهها و سرمايهگذاري بهرهمندان از اين فسادها در سينماي ايران، دقيقا در همين چندسالي که حسين انتظامي از آن بهعنوان يک جريان مهم فرهنگي نام ميبرد، منتشر شده است و آنگاه قضاوتي بيطرفانه داشته باشيم.
نه آقاي انتظامي! اتفاقا بايد ورود پول و سرمايهگذاراني از اين جنس را که شرحش رفت به سينماي ايران محدود کرد! اتفاقا بايد اينان را از سينماي ايران «تاراند»، نه اينکه چراغ سبز به آنها و نوع تفکراتشان نشان داد. تنها در آن صورت است که سينماي ايران مسير طبيعي خويش را طي خواهد کرد و سينماگران مستقل و آزاده خواهند توانست محصولاتشان را در يک فضاي برابر به مخاطبانشان عرضه کنند.
پژمان موسوی / منبع : شرق